سلام خدمت همراهان خوب استانبول آفر
من نیماهستم و دراین مقاله تجربه ی خودم رو از سفر زمینی به استانبول با ریز جزییات و هزینه های راه براتون نوشتم امیدوارم تجربه ی سفر زمینی به استانبول براتون جذاب باشه و مطالب براتون مفید باشه.
من همیشه دلم میخواست مسافرت زمینی به استانبول و شهرهای دیگه ترکیه رو تجربه کنم ، بالاخره بعد از مدتها اونهم یهویی تصمیم گرفتم که این کار رو عملی کنم و یکساعت بعد این سفر از شیراز به سمت استانبول شروع شد.
با خودم قرار گذاشتم این سفر رو با اتوبوس از شیراز شروع کنم، نگاهی به نقشه انداختم تصمیم گرفتم بعد از ورود به خاک ترکیه تا شهر ازمیر برم و بعد هم از ازمیر به استانبول، این سفر به حدی یهویی بود که تونستم وسایل مختصری جمع کنم و با اسنپ خودم رو به ترمینال مسافربری شیراز رسوندم ساعت حدود ۵:۴۵ عصر ۱۶ مرداد ۱۴۰۰ بود که روی تابلوی ترمینال ساعت حرکت اتوبوسهای مختلف رو به سمت تبریز و ارومیه چک میکردم ولی بخاطر نبودن سرویس دراون ساعتها، ناچار تصمیم گرفتم خودم رو به تهران برسونم که از اونجا بتونم به مرز بازرگان برسم.
با خرید بلیط اتوبوس شیراز – تهران ساعت ۷ عصر به مبلغ ۱۹۵ هزار تومان رسما سفر زمینی به استانبول آغاز شد الان که دارم این مطالب رو براتون مینویسم ساعت 6:45 صبح ۱۷ مرداده و در اتوبان قم – تهران درحالیکه موزیک گوش میدم همزمان سرچ میزنم و دارم امکانهای پیش روم رو برای رسیدن به مرز بازرگان چک میکنم ، چیزی که تا اینجا فهمیدم اینه که زودترین اتوبوس از تهران به سمت ماکو هر روز ساعت ۵:۳۰ عصر حرکت میکنه و این خیلی خبر خوبی برای من نیست.
تمام شب رو بدون اینکه بخوابم توی راه بودم و حالا میبینم اگر بخوام مستقیم و زمینی خودم رو به بازرگان برسونم ظاهرا چاره ای ندارم که برای حرکت حداقل تا اون ساعت منتظر بمونم .
همراهان عزیز شاید این مطلب به ذهنتون رسیده باشه که آیا برای رفتن از تهران به مرز بازرگان پرواز هم وجود داره یا نه؟ ، باید بگم بله هرروز ساعت ۶ صبح از تهران به مقصد ماکو پرواز هست که این پرواز قیمتی در حدود ۹۰۰ هزار تومان داره و طول مدت پرواز هم یکساعته و من حتی اگر بخوام هوایی خودم رو به بازرگان برسونم باید تا فردا صبح صبر کنم در عین اینکه تصمیم من انجام سفر زمینی به استانبول هست و تا حد ممکن از آپشنهای دیگه نمیخوام استفاده کنم.
این توضیح رو هم بهتون بدم که قبل از شیوع کرونا هرروز از تهران به استانبول و بالعکس اتوبوس بود و از زمانیکه مرز زمینی بسته شد امکان سفر مستقیم زمینی از تهران به استانبول فعلا وجود نداره و این چالش بزرگی محسوب میشه و باعث شده که من مجبور باشم این مسیر رو شهر به شهر طی کنم.
بجز اتوبوس برای سفر زمینی از تهران به استانبول قطار هم وجود داشت. که تا اطلاع ثانوی این آپشن هم در دسترس نیست.
در مورد قطار یه توضیح مختصری بهتون بدم که قطار تهران استانبول – آنکارا با عبور از مرز بازرگان تا شهر وان ترکیه میره و طبق یادداشتهایی که مطالعه کردم مسافرهای این قطار بعد از دریاچه وان با تعویض قطار به حرکتشون به سمت آنکارا و استانبول ادامه میدن …
ساعت حدود ۷:۴۵ دقیقه صبحه و اتوبوس داره وارد ترمینال جنوب میشه و من باید در مورد نحوه رسیدن به ماکو زودتر فکری بکنم…
بعد از بررسیهای مختلف طبق توضیحاتی که بهتون دادم تصمیم گرفتم با اولین اتوبوس از تهران به سمت تبریز حرکت کنم و از اونجا به ماکو برم هدفم اینه که بتونم تا شب خودم رو به ماکو برسونم تا امکان استراحت شبانه رو در هتل ماکو داشته باشم و فردا صبح به سمت مرز بازرگان برم .
با اینکه مطمئن هستم مرز بازرگان ۲۴ ساعته بازه ولی ترجیحم اینه که صبح وارد خاک ترکیه بشم که هم از مناظرطبیعی مسیر لذت ببرم و هم اینکه چالش های کمتری داشته باشم ، این رو هم بگم که درحال حاضر امکان سفر زمینی به ترکیه فقط برای کسانیکه کیملیک ( اقامت ) ترکیه رو دارند وجود داره و مرز زمینی برای عبور عموم بسته است البته من اقامت ترکیه رو دارم و از این بابت مشکلی ندارم.
ساعت حدود ۸:۱۰ دقیقه صبح شده و من بلیط تهران- تبریز رو به قیمت ۱۳۰ هزار تومن تهیه کردم و قبل از حرکت اتوبوس بیست دقیقه برای صرف صبحانه فرصت دارم ، دلم یک املت قهوه خونه ای و چای داغ میخواست که به راحتی در ترمینال در دسترس بود.
ساعت ۸:۴۵ دقیقه صبح به سمت تبریز راه افتادم ، خیلی وقت بود که با اتوبوس سفر نکرده بودم در کل ترجیحم اینه که در اتوبوس نزدیکترین صندلی به ردیف جلو بشینم چون اصلا خوابم نمیبره اینطوری میتونم دید خوبی به جاده داشته باشم و از صدای بانو حمیرا هم بی نصیب نمونم البته باید دود سیگار راننده و شاگردش رو هم تحمل کنم که اصلا برای من خوشایند نیست.
الان حدود ساعت ۱۱:۴۰ هست و نزدیک قزوین هستیم و میخوام برای رزرو هتل در ماکو سرچ کنم، بعد ازسرچ کوتاه از بین هتل های موجود در ماکو و بازرگان که اکثرا دو ستاره هستند باز هم هتل جهانگردی ماکو رو انتخاب کردم ، سال قبل دو شب با خانواده در هتل جهانگردی ماکو اقامت داشتم هم سرویس خوب و متناسبی داشت و هم از خدمات و رستورانش راضی بودیم.
بنابراین به صورت آنلاین یک اتاق با صبحانه رزرو کردم و برای این سرویس مبلغ ۲۳۲ هزارتومان پرداخت کردم ، ساعت ورود به هتل رو حدود ساعت ۱۰ شب اعلام کردم ، امیدوارم همه چیز طبق زمانبندی پیش بره و قبل از ساعت ۱۱ شب و قبل از تعطیل شدن رستوران هتل به اونجا برسم …
ساعت ۵:۳۰ بعد از ظهره و اتوبوس وارد کمربندی شهر تبریز شده ، اتوبوسهای تبریز به ماکو همگی قبل از ساعت ۱۵:۳۰ حرکت کردن و حالا برای رسیدن به ماکو مجبورم از سواری های خطی استفاده کنم.
از ترمینال با تاکسی به ایستگاه ماشینهای خطی تبریز ماکو رفتم ، کرایه تاکسی ۳۰ هزار تومن بود ، از اونجا بعد از حدود یکساعت انتظار با یک سمند خطی به سمت قطب الدین در نود کیلومتری ماکو حرکت کردم قرار بر این شد اگر در طول مسیر مسافر ماکو سوار شد با همین سمند به ماکو برم در غیر اینصورت اونجا ماشین دیگه ای برای رفتن به ماکو پیداکنم.
به قطب الدین رسیدیم هوا دیگه داره تاریک میشه و من خیلی خسته ام البته نسیم خنکی در حال وزیدنه و نتونستم به تعارف چای یکی از راننده های حاضر در ایستگاه نه بگم …
بعد از صرف چای به این فکر افتادم که بقیه ی مسیر رو با یکی از تریلیهای ترانزیت برم و با راننده هم صحبت بشم نمیدونم چرا ولی همیشه دوست داشتم یک تریلی ترانزیت داشته باشم ، یک تریلی اسکانیا قرمز رنگ خیلی شیک و مجهز اونجا ایستاده بود راننده یک جوان تقریبا هم سن و سال خودم به نظر می رسید.
سلام کردم و پرسیدم ماکو میرید؟
گفت از کجا میای ؟
گفتم از شیراز …
لبخندی زد و گفت سوار شو بریم …
حرکت کردیم جوان خوش برخورد و شیک پوشی بود به اسم سینا و اهل ماکو بود مهندسی کامپیوتر داشت و ۸ سال بود که در مسیر ترانزیت اروپا کار میکرد ، وقتی علت لبخندش رو ازش پرسیدم گفت کمی صبر کن میفهمی …
تلفنش رو برداشت و تماس که برقرارشد بعد از احوالپرسی گفت عزیزم یکی از همشهری هاتون با منه دارم میرسونمش ماکو.
متوجه شدم که نامزد آقا سینا شیرازی هستن و علت لبخند ملیحش بعد از شنیدن اسم شیراز این بوده 😂😂، فضا خیلی صمیمی تر شد و دیگه اصلا احساس خستگی نمیکردم ، سینا داشت محصولات پتروشیمی رو به مقصد ایتالیا حمل میکرد.
از من دعوت کرد که دوسه روز در ماکو بمونم تا بتونه مجوز خروج از گمرک بازرگان و ورود به ترکیه رو بگیره و تا استانبول رو باهم همسفر باشیم ، راستش رو بگم خیلی دوست داشتم این پیشنهاد رو قبول کنم اما امکان سه روز موندن در ماکو رو نداشتم.
به همین خاطر به ماکو که رسیدیم من جلوی هتل جهانگردی پیاده شدم و با آقا سینای با معرفت خداحافظی کردم و ساعت حدود ۱۰:۱۵ شب وارد هتل جهانگردی ماکو شدم …بعد از تحویل مدارک کلید اتاق رو تحویل گرفتم برام جالب بود که همون اتاقی که پارسال اقامت داشتیم رو دوباره بهم داده بودن ، مستقیم وارد رستوران هتل شدم و بعد از صرف شام دیگه واقعا خسته بودم و خودم رو به اتاق رسوندم یه دوش گرم گرفتم و خوابیدم.
صبح دوشنبه ۱۸ مرداد ساعت ۷ صبح بیدار شدم بعد از دوش گرفتن و صرف صبحانه اتاق هتل رو تحویل دادم و با تاکسیهای خطی ماکو – بازرگان به مرز بازرگان رسیدم.
کرایه ی این تاکسی ها ۷ هزار تومن هست و مسافر رو ورودی گمرک بازرگان پیاده میکنن ، ساعت حدود ۱۰ صبح بود اونجا به چندتا صرافی مراجعه کردم ولی تا حدود ساعت ۱۱:۳۰ که نرخ لیر اعلام میشد فروش نداشتن ، مجبور بودم تا اونموقع صبرکنم یا اینکه از دستفروشهای جلو صرافی های بازرگان لیر رو تهیه کنم که ترجیح دادم زمان رو از دست ندم و همینکارو کردم.
بعد از خرید لیر ( که اتفاقا هر لیر رو ۲۰ تومن مناسب تر از صرافی ها خریدم) با استفاده از تاکسیهای داخل گمرک بازرگان خودم رو به پایانه مسافری مرزی رسوندم ، بعد از حدود ۳ ساعت معطلی بخاطر نبودن برق و قطع بودن سیستم بالاخره عوارض خروجی که ۴۰۰ هزارتومان بود رو پرداخت کردم و بعد از کنترل پاسپورت و تست کرونایی که از قبل تهیه کرده بودم مهر خروج رو دریافت کردم.
بعد از حدود ۴۵ دقیقه معطلی بالاخره درب رو باز کردن و تونستیم وارد خاک ترکیه بشیم بعد از پاسپورت چک و اسکن کردن بارکد تست کرونا و مراحل دیگه از گیت ورودی ترکیه عبور کردم ساعت حدود ۲ ظهر به وقت ترکیه بود و خیلی گرسنه بودم ولی برای رسیدن به ازمیر باید خودم رو زودتر به یکی از شهرهای پررفت و آمد نزدیک مرز میرسوندم.
برای اینکار باید ابتدا خودم رو به ترمینال دو باعیزید میرسوندم که از اونجا بتونم به ارزروم یا آنکارا برم و بعد به ازمیر برسم ، حدود ۴۰ دقیقه منتظر دولموش موندم ولی خبری نشد
که به ناچار با سه نفر از هم وطنهای آذری که با اونها تا دوبایزید هم مسیر بودیم یک تاکسی ون کرایه کردیم و با پرداخت نفری ۲۵ لیر به ترمینال دوبایزید رسیدیم که متاسفانه کمی دیر بود و تا فردا برای شهرهای دیگه اتوبوسی حرکت نمیکرد.

اونجا با استفاده از تلفن همراه متصدی یکی از شرکتهای مسافربری تونستیم هس کد بگیریم چون بدون داشتن هس کد امکان خرید بلیط وجود نداشت ، در خصوص نحوه گرفتن هس کد وارد این لینک بشید کامل بهتون آموزش دادم که چطور و از چه راههایی میتونید هس کد رو دریافت کنید.
خلاصه بعد از یک ساعت معطلی در ترمینال مسافربری دوبایزید ناچار تصمیم گرفتیم که با یک تاکسی خودمون رو به ارزروم که حدود ۲۵۰ کیلومتر فاصله داشت برسونیم چون از اونجا میتونستم بلیط اتوبوس ازمیر رو تهیه کنم ، بالاخره بعد از کلی چانه زنی تونستیم راننده تاکسی رو راضی کنیم که ما رو با دریافت ۵۰۰ لیر به شهر ارزروم برسونه و الان که ساعت حدود ۳:۴۵ دقیقه به وقت ترکیه است این یادداشت رو در مسیر حرکت مینویسم که بعدا فراموش نکنم و چیزی از قلم نیفته.
ساعت حدود ۶ عصر به وقت ترکیه وارد ترمینال ارزروم شدیم و من بعد از خداحافظی از همسفرهام برای تهیه بلیط اتوبوس ارزروم به ازمیر اقدام کردم که اونجا متوجه شدم در این ساعتها سرویسی برای این مسیر وجود نداره.
من به ناچار بلیط شهر ارزروم به آنکارا رو تهیه کردم که مبلغش ۱۸۰ لیر ترکیه بود و حدود یکساعت و نیم زمان داشتم تا بتونم چیزی بخورم و اینکه راهی برای اتصال به اینترنت پیداکنم.
و بتونم با خانواده و دوستانم ارتباط برقرار کنم ، برای اینکار یک رستوران رو انتخاب کردم که بتونم از وای فای اونجا استفاده کنم ، یک ساندویچ دونر مرغ و یک کاسه سوپ گرم و یک آب سفارش دارم که جمعا ۲۴ لیر شد .
درحال غذا خوردن تند تند تماسهای ضروری رو هم برقرار میکردم، اول خانوادم رو از نگرانی بیرون آوردم و بعد با دوستان صحبت کردم … ساعت ۱۹:۳۰ دقیقه طبق بلیط به سمت آنکارا حرکت کردم و تمام طول شب رو در مسیر بودم در طول مسیر ایست بازرسیهای زیادی بود که در دوتای اونها تک به تک مدارک شناسایی و اقامت مسافرها رو چک کردن …
ساعت حدود ۷ صبح به آنکارا رسیدم ، کم کم دیگه خستگی راه داشت من رو از ادامه ی سفر زمینی به استانبول منصرف میکرد 😂😂😂 ولی من آدمی نبودم که به این سادگیا کوتاه بیام …
از آنکارا بلیط اتوبوس به مقصد ازمیر گرفتم قیمت این بلیط ۱۰۰ لیر بود و یکساعت بعد به سمت ازمیر راه افتادم …
مسیر زمینی ایران به ترکیه مناظر بسیار زیبایی داره مخصوصا اگر این سفر در فصل بهار انجام بشه ، شهرهای کوچک و روستاهای زیادی درمسیر قرار دارن که عمدتا به کشاورزی و دامداری مشغول هستن.
چیزی که خیلی برام جالب توجه بود وجود مزرعه های تولید برق خورشیدی بود که تعدادشون اصلا کم نبود و درخاک ترکیه در طول مسیرهایی که در طول روز طی میکردم از این مزرعه ها زیاد دیدم.
الان حوالی ظهره و اتوبوس برای ناهار نیم ساعت توقف داره، انقدر خسته ام که واقعا نمیتونم چیزی بخورم ، یکی از رستورانها وای فای مجانی داشت و من تونستم برای دومین بار از وقتیکه وارد خاک ترکیه شدم به اینترنت متصل بشم.
فکرمیکردم حداقل در ترمینال آنکارا بتونم یک سیمکارت ترک تهیه کنم اما متاسفانه اونجا هم موفق نشدم و این مشکل که اصلا مشکل کمی نیست رو همچنان نتونسته بودم حل کنم.
دسترسی به اینترنت گذشته از سرگرمی و ارتباطی که با دیگران دارید خیلی میتونه در ترجمه و برقراری ارتباط با ترک ها بهتون کمک کنه البته من تا حدود زیادی زبان ترکی رو بلد هستم اما حتما قبل از سفر زمینی به ترکیه برای این مساله چاره ای پیداکنید ، یا در ایران یک سیم کارت ترک تهیه کنید و یا اینکه رومینگ خط ایرانتون رو فعال کنید چون قطع بودن ارتباط با دیگران میتونه چالش بزرگی در غربت باشه.
ساعت حدود ۶ عصر وارد ترمینال ازمیر شدیم ، با وجود اینکه من خیلی ادم حواس جمعی هستم ، خستگی زیاد تمرکزم رو ازم گرفت و حدود بیست دقیقه بعد از پیاده شدن از اتوبوس متوجه شدم کیف پولم که تمام مدارک و پولم داخلش بود رو در پشتی صندلی اتوبوس جا گذاشتم ، هرگز نمیتونم حس اون لحظم رو با کلمات براتون توصیف کنم.
من در زندگیم چالش های زیادی داشتم که بخوبی مدیریتشون کردم اما این یکی از چندجهت متفاوت بود ، اول اینکه در غربت بودم دوم اینکه مدرک اقامتی ترکیه ام رو از دست داده بودم سوم اینکه به هیچکس دسترسی نداشتم چهارم اینکه حساب بانکی در ترکیه نداشتم که کسی بتونه پولی برای من واریز کنه !!!
سراسیمه خودم رو به جایگاه اتوبوسها رسوندم ولی خبری از اتوبوس نبود.
بعد از چند روز مسافرت زمینی بدون استراحت ، خسته و گرسنه در شهری که حتی یکنفر رو اونجا نمیشناختم و کل پولیکه داشتم دوتا سکه ی یک لیری بود.
با پلیس ترمینال صحبت کردم در ابتدا تصورشون این بود که من بصورت غیرقانونی وارد خاک ترکیه شدم اما خوشبختانه عکس پاسپورت و کیملیکم رو داخل تلفنم داشتم و بعد از استعلام متوجه شدن که مساله ی غیر قانونی وجود نداره ولی گفتن ما نمیتونیم کاری برات بکنیم مگر اینکه بتونی اتوبوس رو پیدا کنی !!! کم کم هوا داشت تاریک میشد و من واقعا دیگه نفسم بریده بود.
با دو لیری که داشتم یک بطری آب معدنی خریدم و نصفش رو خوردم روی نیمکت داخل سالن ترمینال ازمیر دراز کشیدم ، به خودم گفتم نیما تو این مسیر رو انتخاب کردی که با چالش هاش روبرو بشی و سالها بود که انتظار این سفر رو میکشیدی.
فرصتی برای نا امیدی وجود نداره پاشو خودت رو جمع و جور کن و راه حلی برای بیرون رفتن از این شرایط پیدا کن ، من حتی بلیط انکارا به ازمیرم رو هم داخل کیف گذاشته بودم ، در ترکیه تمام اتوبوسها سفید و یک شکل هستن و وقتی شما اسم شرکت مسافربری رو ندونی کار خیلی سختی پیش رو داری چون تعداد شرکتهای مسافربری هم کم نبودن.
اونجا بود که فکر کردم با خونسردی شرکتهایی که روزانه از انکارا به ازمیر حرکت دارن رو پیدا کنم ، از بین تمام شرکتهای موجود به یک لیست ۱۲ نفره رسیدم ، بعد تک به تک پرسیدم که کدومها اتوبوسشون عصر به ازمیر میرسه
به این ترتیب ۸ تا از شرکتها کنار رفتن و من حالا مطمئن بودم بالاخره با اتوبوس یکی از این چهار شرکت به ازمیر رسیدم شروع کردم به چک کردن لیست مسافرانشون تا بالاخره اسمم رو در یکی از شرکتها پیدا کردم و از اون طریق تونستم تلفن راننده رو پیداکنم و از دفتر شرکت تماس گرفتن و من اونجا در حضور یک مامور پلیس به دفتر دار و راننده که پشت تلفن بود اعلام کردم که دقیقا چقدر پول و چه مدارکی داخل کیف دارم و راننده تایید کرد که کیف رو پیدا کرده و قرار شد ساعت ۱۱:۳۰ شب که همون اتوبوس میخواد از ازمیر به سمت انکارا حرکت کنه من ترمینال باشم و کیف و مدارکم رو از راننده تحویل بگیرم ، جرقه ی امید در وجودم زنده شد 😂
اما هنوزخیلی چیزها حل نشده باقی مونده بود ، هم گرسنه بودم و هم اینکه باید زودتر فکری برای اقامت اون شبم در یک هتل میکردم اما بدون پول و مدارک چنین چیزی امکان نداشت…
به این فکر کردم که تلاش کنم به اینترنت دسترسی پیدا کنم ، پیاده خودم رو به یک مجتمع تجاری نزدیک ترمینال رسوندم اونجا کافه های زیادی بود و امیدوار بودم بتونم به اینترنت دسترسی پیدا کنم ، اما مشکلی وجود داشت و من نتونستم از نت کافه ها استفاده کنم چون با شماره ی فاکتور و سفارشی که میدادم رمز وای فای رو میتونستم به دست بیارم .
تصمیم گرفتم مشکل رو با نیروهای سکیوریتی مجتمع تجاری پوینت درمیون بگذارم و اونها رو راضی کنم که به من اجازه ی دسترسی به اینترنت بدن ، بالاخره موفق شدم و تونستم از طریق واتساپ با برادرم که در گرجستان بود تماس بگیرم میدونستم که یک دوست در ازمیر داره ، بعد از حدود یک ساعت تونست دوستش رو پیدا کنه اما متاسفانه بیرون از ازمیر بود ولی تونست با عکس پاسپورت و کیملیکی که داشتم بصورت آنلاین یک هتل رو نزدیک ترمینال برای من رزرو کنه و هزینه اش رو هم پرداخت کنه .
بله مشکلات کم کم داشت حل میشد ، تا هتل بیست دقیقه پیاده راه بود من لوکیشن هتل رو در موبایلم ذخیره کردم که آفلاین بتونم استفاده کنم و به سمت هتل حرکت کردم ، ساعت حدود ۱۰ شب بود اتاق رو تحویل گرفتم به سختی تونستم دوش بگیرم و یک چای گرم و مقداری شکلات خوردم آلارم موبایلم رو روی ساعت ۱۱ تنظیم کردم گوشیم رو کمی دورتر گذاشتم و روی تخت بیهوش شدم …
با صدای الارم گوشیم از خواب پریدم و به سمت ترمینال حرکت کردم ، ساعت حدود ۱۱:۴۰ دقیقه بود که اتوبوس به جایگاه اومد و من تونستم در کمال ناباوری کیف و مدارکم رو تحویل بگیرم البته مقداری از پول نقدی که در کیفم بود کم شده بود اما در اون شرایط نه من حرفی زدم و نه اگر حرفی زده بودم میتونستم چیزی رو ثابت کنم ، بنابراین چاره ای جز تشکر نداشتم ، دیگه طاقت گرسنگی رو نداشتم.
داخل ترمینال دوتا ساندویچ خوردم و خسته و داغون خودم رو به هتل رسوندم و بیهوش شدم …
از اونجایی که قصد من از این سفر گشت و گذار نبود و میخواستم در نهایت بتونم تجربیات واقعی و چالش های این سفر رو در قالب یک سفرنامه برای شما عزیزان بنویسم اینکار رو انجام دادم ، به همین خاطر تا زمان رسیدن به ازمیر اصلا توقفی در هیچ کدوم از شهرها نداشتم و تجربیات مسیر راه رو براتون نقل کردم.
امروز ۲۰ ام مرداد ۱۴۰۰ هست و من در حال صرف صبحانه در هتل شهر ازمیر دارم ادامه ی مطالب رو براتون مینویسم . امروز پنجمین روزه که در این سفر هستم با همه ی سختیهایی که داشتم اما به عشق شما میرم که بقیه ی ماجرا رو تجربه کنم و براتون بنویسم.
بعد از صبحانه و تحویل اتاق از هتل خارج شدم قصدم این بود که بعد از خرید سیم کارت و فعال کردن اینترنت تا حدود عصر گشتی گذرا در شهر ازمیر داشته باشم و غروب به سمت استانبول حرکت کنم ، بعد از خریدن ازمیرکارت ( کارت حمل و نقل ازمیر ) و فعال کردن اون از طریق اتصال به هس کد تونستم به مترو ازمیر دسترسی پیدا کنم و به سمت ساحل ازمیر حرکت کنم .
ازمیر شهر بندی بسیار زیبا در جنوب ترکیه است مردم بسیار خونگرم و خوبی داره با ساحل های زیبا ، بعد از یک گشت در ساحل و خیابانهای اطراف ، ساعت نزدیک یک ظهره و من در یک کافه ی بسیار زیبا نشستم ، قبل از اینکه منو رو ببینم از قبل انتخابم رو کردم و دقیقا میدونم که چی میخوام ، همون همیشگی برای خودم : بشقاب کباب مخلوط ، سیب زمینی سرخ شده ، آبجو و موزیک ترکی …
فضای کافه بسیار صمیمی و شاده و همه دارن از بودن در اون فضا لذت میبرن و من درحال نوشیدن آبجو به سلامتی شما و همه ی ایرانی ها درهرکجای این کره ی خاکی که هستن ، دارم ادامه ی مطالب رو براتون مینویسم و از صدای موزیک لذت میبرم.
خب سفر داره کم کم روی خوش خودش رو بهم نشون میده ، آبجو دوم رو تا نصفه خوردم چقدر رنگها شارپ تر شدن فضا رمانتیک تر شده موزیک چقدر بهتر شده حدود دوساعتی گذشته صدای اذان همه ی فضای منطقه رو پر کرده و من رو در فکری عمیق فرو میبره ، چقدر خوبه که هرچیزی سرجای خودش باشه ، چقدر خوبه که آدمها احساس راحتی و آزادی داشته باشن .
و چقدر غم انگیزه که در بهشتی به نام ایران کوچکترین حقوق ما نادیده گرفته میشه ، من در ترکیه مسلمانهای خیلی بهتری دیدم که هرروز نماز میخونن ، اینجا روزی ۵ بار صدای اذان هیاهوی تمام شهرها رو در خودش غرق میکنه ، ولی یک مشکلی هست فکر میکنم درست بلد نیستن نماز بخونن اخه جای مهر روی پیشونیشون نمیمونه خداکنه نمازشون قبول باشه …
خب کم کم دیگه وقت رفتنه صورتحساب کافه رو به مبلغ ۹۵ لیر پرداخت کردم و از کافه بیرون اومدم ، ساعت نزدیک به ۴ بعدازظهره ، دارم به یه چیزی فکر میکنم ، در طول مدت یکسالی که در ترکیه بودم تاحالا فرصت پیش نیومده که از پروازهای داخلی خطوط هوایی ترکیه استفاده کنم
چون بیشتر استانبول بودم و هوایی از تهران به استانبول و بالعکس سفر کردم، دارم چک میکنم امشب دوتا پرواز از ازمیر به استانبول هست یکی ساعت ۱۹:۴۵ دقیقه ۲۶۵ لیر و یکی ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه ۲۴۵ لیر
اگه بخوام باهاتون صادق باشم تا اینجا خیلی خسته شدم و فکر سفر زمینی از ازمیر به استانبول یکمی داره اذیتم میکنه 😂😂😂 البته هرگز فکر نکنید که کم آوردم اما ترجیح میدم تیکت یکی از پروازهایی که گفتم رو تهیه کنم و مسیر تقریبا ۸ ساعته بین ازمیر تا استانبول رو با ۴۵ دقیقه پرواز طی کنم
لوکیشن فرودگاه ازمیر رو چک کردم و بررسی کردم از اینجایی که هستم میتونم با تعویض یک خط مترو خودم رو با هزینه پایینی به فرودگاه برسونم و بلیط رو همونجا پای کانتر تهیه کنم ، حدودا یکساعت بعد به فرودگاه رسیدم و بلیط پرواز ۲۰:۳۰ دقیقه ازمیر به استانبول رو با قیمت ۲۴۵ لیر خریدم و به سمت کانتر حرکت کردم.
اتفاق جالبی که برام افتاد این بود که پشت کانتر بعد از چک کردن مدارک به من پیشنهاد دادن که میتونن بلیط من رو با پرواز ساعت ۱۹:۴۵ عوض کنن و از این بابت هزینه اضافه ای از من نمیگیرن و این برای من بهتر بود چون در فرودگاه حاضر بودم و اینجوری یکساعت زودتر به استانبول میرسیدم پس قبول کردم کارت پروازم رو گرفتم وسریع خودم رو به سالن خروجی رسوندم
کیفیت پرواز و خدمات حین پرواز بسیار بالا بود و واقعا پرواز لذت بخشی رو با ترکیش ایرلاین در مسیر ازمیر به استانبول تجربه کردم، هرمسافر مانیتور اختصاصی به همراه هدفون و دسته گیم برای بازیهای رایانه ای ، دسترسی به فیلمهای روز سینمای دنیا حتی سینمای ایران به زبانهای ترکی ، انگلیسی و فارسی تنها گوشه ای از امکانات این سفر بود و عمر هواپیما بسیار پایین بود، از برخورد کرو پروازی هم که دیگه نگم براتون.
به این ترتیب بعد از ۵ روز و طی مسافت حدود ۴۵۰۰ کیلومتر بالاخره از شیراز به استانبول رسیدم ، الان که دارم این مطالب رو مینویسم در حال فرود در فرودگاه جدید استانبول هستیم که تصویر کوتاهی از لحظه فرود در فرودگاه استانبول را در زیر آپلود کردم.
همراهان عزیز استانبول آفر
ممنونم که حوصله کردید و سفرنامه مربوط به سفر زمینی به استانبول رو تا اینجا مطالعه کردید.
همونطور که قبلا بهتون گفتم در عین اینکه سفر به نقاط جدید و کسب تجربه های جدید همیشه برای من بسیار جذاب وهیجان انگیز بوده اما انجام این سفر یک دلیل اصلی داشت و اونهم به اشتراک گذاشتن این تجربه با شماست ، قطعا همه ی شما تجربه های مختلفی از سفرهایی که تا به اینجا انجام دادید بدست آوردید اما در دنیای امروز بد نیست قبل از پا گذاشتن در یک مسیر ، تجربه ای که دیگران قبلا از اون مسیر بدست آوردن رو مطالعه کنید ، اگر بخوام این سفرنامه رو براتون جمع بندی کنم و در آخر پیشنهادهایی بهتون بدم قطعا ازتون میخوام به این نکات توجه کنید :
* سفر زمینی به استانبول رو بهتون پیشنهاد نمیکنم مگر در دو حالت : *
- استفاده از اتوبوس مستقیم تهران به استانبول
- سفر با ماشین شخصی از ایران به ترکیه
که حتما در یک مقاله مفصل در مورد نحوه ی انجام سفر زمینی به ترکیه با ماشین شخصی براتون توضیح خواهم داد.
- حتما قبل از سفر شروع سفر زمینی به استانبول فکری برای اینترنت بکنید چون قطع بودن ارتباط میتونه چالش بزرگی براتون باشه.
- هزینه ای که در این چندروز برای سفر زمینی از شیراز تا استانبول پرداخت کردم مجموعا ۱۳۵۰ لیر بود که اگر میخواستم همین مسیر رو مستقیم و هوایی از تهران به استانبول سفر کنم هزینه هام خیلی بیشتر نمیشد باتوجه به اینکه برای پرواز شیراز به تهران هم باید هزینه میکردم.
- هرگز تمام پول و مدارک خودتون رو در یکجا قرارندید ( اتفاقی که برای کیف پولم افتاد رو فراموش نکنید )
- در مواقع اضطراری در ترکیه میتونید با شماره تلفن اپراتور فارسی زبان صحبت کنید و درخواست کمک و راهنمایی داشته باشید.
- پیشنهاد میکنم حتما یک همسفر با حوصله و صبور در این مسیر همراهتون داشته باشید.
- انجام سفر زمینی به استانبول رو به هیچ وجه برای خانواده هایی که بچه همراهشون هست توصیه نمیکنم.
- در سفر زمینی سعی کنید کمترین حجم وسایل رو همراه داشته باشید.
لیست شماره های خیلی مهم در کشور ترکیه – شماره های ضروری ترکیه :

155: شماره تلفن پلیس ترکیه – Polis İmdat
5274503 – 0212: شماره تلفن پلیس توریست ها ترکیه – Turizm Polisi
158: شماره تلفن پلیس ساحلی ترکیه – AloSahil Güvenlik
154: شماره پلیس ترافیک ترکیه Alo Trafik
112: شماره تلفن آمبولانس ترکیه
110: شماره تلفن آتش نشانی ترکیه – Yangın
157: شماره تلفن اضطراری قربانیان قاچاق انسان
183: شماره تلفن سو استفاده ی جنسی از کودکان، خشونت خانوادگی , زن , بچه و ناتوان
154 : شماره راهنمایی و رانندگی ترکیه – Alo Trafik
186 : شماره مشکلات برق ترکیه – ElektrikArıza
187: شماره مشکلات گاز ترکیه – GazArıza
113: شماره مشاور پزشکی ترکیه – AloDoktor
153 : شماره ماموران شهرداری ترکیه – AloZabıta
188 : شماره خدمات جنازه ترکیه – CenazeHizmetleri
175: شماره راهنمای مصرف کننده ترکیه – Tüketici Hattı
کد ترکیه – چطور با دوستان خود در ترکیه تماس بگیریم ؟
اگر که میخواهید از ایران با یکی از دوستان خود در ترکیه تماس برقرار کنید، تنها کافیست تا کد 0090 را در ابتدای شماره وی وارد کنید، مثلا اگر که شماره مد نظرتان 785222458 است، برای تماس با وی، باید شماره 0090785222458 را وارد کنید.
*توجه داشته باشید که برای شمارههای موبایل یا شهرهای مختلف ترکیه که پیش شماره دارند، نیازی نیست که 0 آن شماره تلفن را وارد نمایید؛ برای مثال اگر که شماره موبایل دوست شما 09145558462 است، باید شماره تلفن 00909145558462 را وارد کنید.
فاصله مرزهای مختلف ایرانی برای سفر زمینی به استانبول
- از مرز بازرگان تا شهر آغری، 127 کیلومتر
- از مرز بازرگان تا شهر دوبایزید، 40 کیلومتر
- از مرز بازرگان تا شهر ایغدیر، 90 کیلومتر
- از شهر آغری تا شهر ارزروم، 185 کیلومتز
- از شهر ارزروم تا بندر ترابزون، 300 کیلومتر
- از مرز رازی تا روستای سارای 23 کیلومتر، تا شهر اوزالپ 40 کیلومتر و تا شهر وان 90 کیلومتر
- از مرز بازرگان تا شهر وان، 265 کیلومتر
- از مرز سرو تا یوکسک آوا 40 کیلومتر و تا شهر وان 300 کیلومتر
- از تهران تا تبریز، 630 کیلومتر
- از تبریز تا خوی، 165 کیلومتر
- از خوی تا مرز رازی، 65 کیلومتر
- از ارومیه تا مرز سرو، 55 کیلومتر
- از تبریز تا مرز بازرگان، 290 کیلومتر
- از تهران تا مرز بازرگان، 920 کیلومتر
علی رضا
تجربه ات رو جالب برامون تعریف کردی، ولی هواپیما برا ما تنبلا بهتره😂